هووووم

ساخت وبلاگ

مثل هميشه با يه بغل همه چي حل شد و مثل قبلش شد عاشششقتم بهترين من بهترين مرد دنيا هووووم...
ما را در سایت هووووم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zarhad بازدید : 17 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 7:43

الانحدود٩ماهازعقدمونميگذرهوبهشكلخيليعجيبيبيتوجهيهاوايرادگرفتنايتوشروعشده،خودتميگيكمنوجهيهابخاطرخستگيكارشركته،وليآخهمگهماقبلاسركارنميرفتيم؟مگهخستهنميشديم؟كمتوجهيميكرديمبهم؟؟؟بيمحبتيداشتيم؟؟؟ايرادگوفتنايالكيسرچاقيوغرزدنداشتيم؟  نميدونمازكيدقيقااينجوريش هووووم...ادامه مطلب
ما را در سایت هووووم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zarhad بازدید : 53 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 18:11

تصمیم داشتم اینجا فقط از اتفاقای خوب زندگیمون بنویسم اما انقد ناراحتم که بیخیال او تصمیمم شدم... امروز با کلی ذوق و شوق از اینکه بعد دو روز باز از سرکار با هم میایم خونه ما و تا فردا صبح پیش هم هستیم روزمو گذروندم، با این که خیلی کار داشتم اما همش داشتم لحظه شماری می کردم که ساعت 5 بشه و بشینم توی سرویس ور دلت.... همه چی خوب بود و تو با یه خبر خوش مربوط به بنیاد نخبگان سوپرایزم کردی و من چقدر ذوق کردم از تعریفایی که توی اون نامه ازت شده بود و چقد افتخار کردم بهت مثل همیشه و فقط خدا میدونه من اون موقع که داشتم نگات می کردم چقدر لذت می بردم... هوووووووم اما از اون جا که نباید همیشه خیلی خوب پیش بره تو توی گوشیم تلگرام نجمه رو دیدی که به جای هر عکسی، عکس شوهرشو گذاشته بود، این کار از روز ازل واسه من و تو ذهن من کار قشنگی نبوده و تا اینو گفتم تو یجوری ناراحت شدی که انگار من بدترین حرف دنیارو زدم.... اصن فرض کنیم که بدترین حرف دنیارو زده باشم ... هادی مگه من زنت نیستم؟ مگه عشق زندگیت نیستم؟ آخه تا این حد نامهربونی؟ مگه من چی گفتم؟  بخدا دارم ار ناراحتی دق میکنم .... هرچی هم میام سمتت بیشتر نامهربونی میکنی بخدا اصن دیگه موندم چیکار کنم بابایی .... + نوشته شده در  شنبه بیست و پنجم آذر ۱۳۹۶ساعت 0:46  توسط زر  |  هووووم...ادامه مطلب
ما را در سایت هووووم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zarhad بازدید : 95 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 5:44

سلام همه زندگيم اللن صبح زوده و من تو سرويس دارم ميام شركت امروز چون پيش شما نبودم از نعمت بيدار شدن با بوسه هاي شما محروم موندم قربونت برم من هستي جان من الان تو سرويس ياد حرفاي پنجشنيه ت افتادم( پنجشنبه ما يه سفر كوچولو رفتيم شهرضا كه بسيار خوش گذشت) تو راه برگشت وقاي داشتيم ميرفتيم شاه سيد علي كه انار بخريم، من گفتم عادي من دلم ميخورد بدونم مستي چجوريه گفتي ميخواي برات تعريف كنم؟ گفتم بله گفتي: اون موقعي كه شماره خونتونو واسه خواستگاري بهم دادي، من مست بودم، تموم اون روزاي نامزدي من مست بودم، مستي يعني وقتي هيچ غمي نداري، يعني وقتي خوش خوشي ...  هادي من مردم واسه اين حرفت، مردم... دلم ميخوام بال در بيارمو پرواز كنم از قشنگي حست و حرفات... عزيزتريتم... من همين الانم لبخند نشسته رو لبام از يادآوريش....  خيلي دوست دارم هادي جان، مرسي كه اومدي و با اومدنت خوشبختم كردي...  + نوشته شده در  شنبه بیست و پنجم آذر ۱۳۹۶ساعت 7:39  توسط زر  |  هووووم...ادامه مطلب
ما را در سایت هووووم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zarhad بازدید : 119 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 5:44

هادي عزيزم

سلام

عشق من اينجا از وقايع روزانه عشقمون ميخوام بنويسم، از همه چي، كه يادم نره، كه همه چي ثبت بشه، 

عزيزدل من .... 

+ نوشته شده در  دوشنبه هفدهم مهر ۱۳۹۶ساعت 23:39&nbsp توسط زر  | 


هووووم...
ما را در سایت هووووم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zarhad بازدید : 117 تاريخ : سه شنبه 23 آبان 1396 ساعت: 2:36

امروز بعد از دو روز مرخصي به خاطر بيماريم با هم رفتيم سر كار، من ديشب خونه شما بودم... صبح توي سرويس داستان داشتيم، همينطور موقع صبحانه بداخلاق اخمووووووو عشق من ، من ميدونم همه اين رفتارات به خاطر دوس داشتن زياده قربوووونت برم، اما خب .. هووووم...ادامه مطلب
ما را در سایت هووووم دنبال می کنید

برچسب : ١٣٩٦٠٧١٧, نویسنده : zarhad بازدید : 126 تاريخ : سه شنبه 23 آبان 1396 ساعت: 2:36

هووووووم

الان توي سرويسم دارم ميرم كارخونه

توام تو  سرويس خودتوني...

ابن روزها اصلا وضعيت جسمي خوبي تدارم، دائما سرگيجه.... 

راستش خيلي نگرانم، خيلي...

چيزي كه بيشتر منو ميترسونه وضعيت شماست با بيماري من.... بيشتر نگران توام.... خدا كنه چيز مهمي نباشه تا بتونم يه عمر همسرت باشم، مايه آرامشت باشم... عزيزدلم....

+ نوشته شده در  سه شنبه هجدهم مهر ۱۳۹۶ساعت 7:51&nbsp توسط زر  | 


هووووم...
ما را در سایت هووووم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zarhad بازدید : 118 تاريخ : سه شنبه 23 آبان 1396 ساعت: 2:36

سلام عزيزترينم... بابايي الان بيشتر از يك ماهه كه نيومدم تو وبلاگ بنويسم...دليلشم دوتا چيز بيشتر نيست، يكي اين كه خداروشكر اكثر اوقات پيش هميم و من فعلا نميخوام شما اينجارو پيدا كنين و دوم اينكه اكثر شبا زري خانوم انقد خسته س كه زود زود ل هووووم...ادامه مطلب
ما را در سایت هووووم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zarhad بازدید : 111 تاريخ : سه شنبه 23 آبان 1396 ساعت: 2:36